سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند ، این پرستش بازرگانان است ، و گروهى او را از روى ترس عبادت کردند و این عبادت بردگان است ، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----53126---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----0-----
رایـحه ی حقـیقـت

 

نویسنده: ریحان
جمعه 86/4/1 ساعت 1:22 صبح

                                          بسم الله الرحمن الرحیم


سیاه نمایی سوم: اعدام (قسمت اول)

                                            
دوستان سلام
به همه ی شما خیر مقدم می گم مخصوصا اون عزیزانی که با نظراتشون بنده رو مورد لطف خودشون قرار دادن .
و خدا رو شکر میکنم که بعد از وقفه ای نسبتا طولانی دوباره موفق شدم تا برای ادای تکلیفم نسبت به حقیقت ، و خیانتی که در رابطه با اون ، در نقاط مختلف دنیا در حال وقوعه ، وارد صحنه بشم ، و تلاش کنم تا در حد بضاعتم ، ذهن و دل جوانان عزیز را از لجن پراکنی های دشمنان صداقت و راستی ، پاک نگه دارم .
امروز بنا دارم در رابطه با اعدام مطالبی رو عرض کنم ؛ که توسط عده ای نا آگاه یا کج اندیش ، به عنوان نمادی از خشونت اسلام معرفی شده ، به گفته ی این افراد ، اسلام برای جان انسانها ارزشی قائل نیست ، و بی رحمانه و به بهانه های مختلف ، انسانها را به سینه ی دیوار تیر، یا چوبه ی دار میکشاند .
اقای معترض ( که در جای جای نوشتار خود ، خودش را کافر و مادی معرفی می کند و به این پوچ انگاری خود، نسبت به جهان مباهات می کند ) با عناد و دشمنی بر خاسته از ظاهربینی خود ، اسلام را به کشتار و برخورد خشونت بار با مردم متهم می سازد، و برای اثبات مدعای خود تصاویری از اعدام افراد به نمایش میگذارد ، و باز هم طبق معمول ، اصلا به اتهام محکومین اشاره ای نمی نماید .
نمی دانم چرا ایشان اینقدر سنگ مجرمین و بزه کاران را به سینه می زند و نسبت به مظلومین و بزه دیدگان بی اعتنایی می کند ! شاید خود را وکیل مدافع جنایتکاران میداند ویا بین خود وانان سنخیتی میبیند که ما از ان بی اطلاعیم.
ایشان در نوشتار خود حکم اعدام را ( در مقابل هرجنایتی که باشد ) عملی غیر انسانی می انگارد ، و بر این مدعا پافشاری میکند ، به گونه ای که حتی حکم قصاص را برای قاتلین بالفطره هم ناعادلانه می داند . وی تلاش می کند تا در پایان مطالب خود ، چنین نتیجه ای را در ذهنها به بار بنشاند ، که اساسا دینی که دراحکام جزایی خود انسانها را محکوم به مرگ کرده ، و از نعمت حیات محروم می سازد ، دین نیست.
در جواب ایشان و قبل از ورود به بحث لازم می دانم نکاتی را متذکر شوم :

نکته 1:
حقیقت ان است که ، برای اظهار نظر و به نقد کشیدن یک موضوع ، شروطی لازم وغیر قابل چشم پوشی است ، که عدم ان ها در منتقد، نشان دهنده ی عدم صلاحیت وی در این باب می باشد . وبنده این شأنیت را برای معترض قائل نیستم ، و به دو دلیل ، وی ، و همفکرانش را ، برای نظریه پردازی و تعرض به قوانین اسلامی ، از جمله احکام کیفری ان ، بی صلاحیت می دانم :
1
. عدم احاطه ی علمی و معرفتی ایشان :
از جمله شرط های لازم برا ی نقادی ، اشراف و احاطه ی علمی و معرفتی نسبت به موضوع است ( که در اینجا موضوع ، انسان و مسائل مرتبط با آن از جمله دین ، می باشد ) ، و صِرفِ داشتن احساسات ، یا دیدگاه های مخالف ، برای موضع گیری و اشکال تراشی ، کفایت نمی کند.
انسان موجودی است ناشناخته ، که هنوز از درک واقعیتها ، ظرفیت ها و قابلیتهای روحی خویش عاجز، و از کشف کامل زوایای وجودی خود ( به عنوان ذره ای کوچک ازاین عالم پهناور و بیکران)، ناتوان است . پس چگونه خواهد توانست انچه مستقیم یا غیر مستقیم ، سلامت روح و سرنوشت او را تحت تاثیر قرار می دهد به درستی در یابد ، و صواب را از نا صواب تشخیص دهد ؟ چه رسد به این که به خود اجازه ی نقد احکامی را بدهد که اساسا از حوزه ی درک و تحلیل او خارج و از حکمت جعل آن ، بی اطلاع است؟ ( البته حق پرسش گری و بحث سالم ، جهت کشف حقیقت ،همیشه و برای هر انسانی ، محفوظ است ).
2.شرط دیگر برای نقد سالم یک موضوع ، و به قضاوت نشستن آن، حقیقت طلبی در عین بی طرفی
است. وجود پیش زمینه هایِ ِذهنی ِ منفی ، پیش داوریهای غیر واقعی و متعصبانه را به دنبال داشته، و راه درک و پذیرش واقعیات را مسدود می کند.
بغض و تنفر شدیدی که معترض ، از اسلام و ادیان الهی در وجود خود احساس می کند،بزرگترین مانع تعقل صحیح وی بوده،و فرجامی مناسب را برای بحث با وی نا ممکن منماید .
نکته 2:
به اعتقاد شیعه (علاوه بر آن چه ذکر شد) قانون گزاری نیز ، در صلاحیت هر کسی نیست، و تنها ، کسی می تواند و باید، برای بشر قانون وضع نماید که:
اولا:
به مصالح انسان بیش ازخود وی ، آگاه باشد .
ثانیا:
نفع و ضرر خود را در قانون لحاظ ننماید.
بنا بر این تقنین( فقط و فقط ) در صلاحیت خداوند یکتا است ، خداوندی که غنی مطلق و بی نیازاست، و ایمان یا کفرافراد ، سود و زیانی را برای حضرتش ، در پی ندارد ، هم اوکه خالق انسان بوده وبیش از خود او، به تمام خصلتها وعلائق ، همچنین نیاز مندی ها و مصالح او، اگاه است.


....وعسی ان تکرهوا شِِِیا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون(بقره- 216)


بسا از چیزی بدتان اید حال انکه به صلاح و خیر شما باشد وچه بسا از چیزی خوشتان اید در حالی که آن به ضرر شما باشد و خداوند می داند و شما نمی دانید.
حتما جناب معترض ، خواهد گفت : من این خدای شما را قبول ندارم ، چه رسد به اینکه قانون گزاری را تنها در صلاحیت او بدانم .
بنده به ایشان عرض می کنم که با این حال اشکال اول هم چنان ، به قوت خود باقیست ، و معترض ، صلاحیت نظر دادن در حوزه ی انسان شناسی و احکام و قوانین مرتبط با ان در قالب دین را ندارد.
البته بنده تلاش خواهم کرد ، تا با دلایلی که مورد پذیرش ایشان باشد ، به بحث اعدام و بقیه ی مباحث ، در فصلهای آتی بپردازم .


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زنا و سنگسار 7 : تسامح در عین درایت
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •